تکنيک هاي درس خواندن
تو کلاس به جاي اينکه رويابافي کنيد و بريد تو خواب و خيال به حرفاي استاد خوب گوش کنيد و مطالب درسي رو دنبال کنيد.براي اينکه حواستون پرت نشه و در جريان درس باشين در صورت امکان روي نيمکتهاي جلوي کلاس بشينيد.
صندلياي عقب مال بچه درسخونا نيست .اگه حرف بزنيد، مطمئنا نميتونيد گوش کنيد،پس با حرفاي مهمتپن رو بذاريد براي بعد کلاس يا تو خوابگاه و اگه براتون ممکنه گوشيتونم بذاريد تو کيفتون و اصلا بهش توجه نکنيد.
موقع گوش کردن درس، قلم به دست باشيد و نکات مهم رو يادداشت کنيد. جزوه نوشتن باعث ميشه مطالب تو ذهنتون تثبيت شه ولي حتي اگه نميتونيد کامل بنويسيد حرفاي استاد رو، نکات مهم رو فقط يادداشت کنيد.
ممکنه درسي باشه که اصلا دوسش نداريد ولي براي هر مشکلي راه حلي وجود داره و يکي از روشهايي که شما ميتوانيد با کمک اون دروسي را که به اونها علاقه نداريد با تمايل بيشتري مطالعه کنيد، اينه که پيش از حضور در کلاس اون درس به نگاه به کتاب بندازيد و تلاش کنيد اطلاعاتي درباره موضوع مورد نظر جمعآوري کنيد.
حالا فرض کنيد تموم اين کارا رو انجام داديد ولي با اين حال براي اينکه خوب موضوع رو ياد بگيريد نيازه که بعد از کلاس هم مطالب و يادداشتهاتون رو مرور کنيد و از کتاب يا جزوه خلاصه نويسي انحام بديد و نکات مهم رو علامت بزنيد.اينجوري ديگه شباي امتحان تبديل به سختترين شباي زندگيتون نميشه.
متن از: استاديو
همه ما داستان تراژيک رومينا را شنيدهايم، اما نگاه جهانيان به اين فاجعه چگونه خواهد بود؟ براي درک بهتر اين موضوع بايد به از نگاه يک غريبه به اين موضوع نگاه کنيم.
در تمام کشور هاي پيشرفته برقراري ارتباط با افراد زير سن قانوني مجازات سنگين دارد و بيماري محسوب ميشود، اما در ايران نه تنها اين موضوع جرم مدون براي آن در نظر گرفته نشده، بلکه در برخي نقاط کشور عاديست که دختران در اين سن ازدواج کنند، همانطور که راديو فردا در گزارش خود آورد «بيشتر دوستان رومينا در همان دوازده يا سيزده سالگي شوهر کردند . پدرها دخترها را به زور يا دلخواه شوهر ميدهند». اين موضوع بيشک نقض واضح حقوق کودکان است بسيار جاي بحث و پيشرفت دارد.
حال به رومينا بپردازيم، در اين فاجعه با دو بيمار رواني مواجهيم، يکي رضا اشرفي، پدر رومينا و ديگري، بهمن خاوري پسر جواني که با رومينا فرار کردند. پدر رومينا به دليل جنوني که به دست داد و بهمن خاوري به دليل پدوفيليا. به گزارش راديو فردا «رومه شهروند چاپ تهران در گزارشي که روز 10 خرداد منتشر کرده، خبر داده که رضا اشرفي از قبل درباره انجام چنين کاري تحقيق کرده است.» پس فرضيه جنون وخشم آني رد ميشود و اين عمل را، ناشي از جنوني عميق که ريشه در اين فرهنگ پوسيدهي کودکآزاري، نشان ميدهد.
حال به بهمن خاوري بپردازيم، کسي که به دليل رذالت پدر رومينا کمتر به او توجه شد. براي بيشتر آشنا شدن با ديگاه او به اين واقعه نقل و قولي از او را با هم ميخوانيم:
چند سالي بود که عاشق هم بوديم و بالاخره تصميم گرفتم تا يک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاري کنم. اما از آنجايي که مذهب ما يکي نبود، مخالفت کردند. به همين خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضايت نميدهد و بايد فرارياش بدهم. همين شد که باهم فرار کرديم و پنج روزي ناپديد شديم. بعد از اين ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حويق از من به جرم آدمربايي شکايت کرد. حتي به من تهمت زد که دخترش را بيهوش کردم و گاو و طلاهايش را هم يدم. وقتي پاسگاه دختر را خواست و او هم به آنها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولي پدرش بيخيال نشد. در آگاهي آستارا هم از من شکايت کرد و چند روز بعد آگاهي با من تماس گرفت. ولي چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صيغه کنيم تا ماجرا تمام شود. ولي آن مرد با پليس هماهنگ کرده بود تا من را دستگير کنند. موقع بازجويي من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباري در کار نبوده و دختر هم در بازجويي اين حرفها را تاييد کرد. يک شب در بازداشتگاه ماندم اما در نهايت تبرئه شدم.
اميدوارم فجايعي از اين دست روز به روز در تمام جهان کاهش يابد و جرم و جنايت هايي از اين دست ديگر تکرار نشود
منبع:
درباره این سایت